دلتنگی هایم رابه دستان سرخ غروب
می سپارم تا آنها را در خود محو کند
وقتش رسیده که برگردم
باد موهایم را به این سو وآن سو
به رقص در می آورد
جلوی آینه میروم غافل از اینکه
موهایم را خیلی وقت است
باد برده است
و سراب تصویرشان را شانه میزنم.
نوازنده زمان با تار موهایم
آهنگ دلتنگی مینوازد
و چشمان من هنوز مات
خطوطی است که موازی بر روی
پیشانی ام نقش بسته اند.
وگریه امانم نمیدهد...
باز خاطرات سرزده می آیند و
کنج خلوتم می نشنینند
زیر چشمانم چتر میگیرم
که خیس نشوند و....
..
💖✨💖✨💖
ارسال نظر برای این مطلب
درباره ما
فقط واسه سرگرمی
اطلاعات کاربری
نظرسنجی
از وبلاگ راضی هستید؟
آمار سایت